نتایج جستجوی عبارت «دبستان حبیب‌الله فرهمندی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید خداداد اسفندیاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خداداد اسفندياري »
بسم الله الرحمن الرحیم وصیتنامه خداداد اسفندیاری فرزندعباس، شهرستان نی‌ریز فارس، بخش آباده طشک یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیه المرضیه، فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی. ای نفس قدسی مطمئن و دل آرام، به‌سوی پروردگارت بازگرد درحالی‌که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است. پس در سلک بندگانم درآی و در بهشتم وارد شو. بار خدایا! تو را شکر می‌کنم که در این برهه از زمان، من هم قطره کوچکی هستم در اقیانوس اسلام...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید طهماسب کریم زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید طهماسب کریم زاده »
دستهای پر مهر عشق اورا از کوچه‌های پرصفای نی‌ریز به بیستون جبهه‌ها کشاند و در پی شیرین، عاشقانه، همچو فرهاد تیشه به دست گرفت و در برداشتن موانع راه انقلاب اسلامی کوشید. همو که در 2 /3/ 1330 در روستای طشک، از بخش آباده واقع در شهرستان نی‌ریز، قدم در جهان هستی نهاد و نام طهماسب را خانواده برای او گزیدند. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و برای کسب دانش به دبستان حکمت در روستای طشک...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید علی اکبر مولازاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر مولازاده »
بسم‌الله الرحمن الرحیم چه بنویسم، به نام خدای عظیم و قادر و متعال و به نام پیغمبرش محمد (ص) که ما از برکت وجودش مسلمان شدیم و اکنون در پیشگاه خداوند روسپیدیم. لکن ما با باری از گناه، امید بخشش و عطوفت پروردگار را داریم. سلام بر محمد (ص) و علی (ع) و فرزندانش. سلام بر مهدی (عج) و نائب برحقش، سلام بر انقلاب که به برکت خون هزاران شهید که شما آن را دادید [به ثمر نشست]. آری!...
~$دا سال 66 -زندگینامه شهید قدمعلی کرمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید قدمعلی کرمی »
در کنار طاقچه می‌ایستم و به عکس تو خیره می‌شوم. نگاه آفتابی و مهربانت هنوز هم تن رنجور و خسته‌ام را جانی دوباره می‌بخشد و یاد زیبای در کنار تو بودن را برایم زنده می‌کند. قدمعلی، در تاریخ 6/7/1342 در روستای چنارزاهدان سرچهان از توابع شهرستان آباده، ـ قبلاً از توابع بخش آباده طشک نی‌ریز بودـ در یکی از مناطق کوهستانی و میان چادر عشایری پا به عرصه وجود گذاشت. از همان اوان کودکی یار و غمخوار پدر...
بیاد شهدای عملیات رمضان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
شعله زدیاد دو گل یاد دو داوودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم   هم‌مجیدوهم‌حمیدآن‌پاسدارنوجوانم پاسداران‌حافظان‌مکتب‌الله‌در آخرزمانم   تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروان‌ازدیدگان‌خون فشانم   خاطرات شادشان آتش‌فشانداز بیانم            شعله ها انگیزد وآتش‌ زند بر استخوانم   خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و  زبان ناطق او              یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او   یادمی‌آرم‌ز ظلم‌ بی حد و از سابق او یـاد می آرم...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید محمدرضا خودستان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمدرضا خودستان »
بسم رب الشهداء و الصدیقین انا لله و انا الیه راجعون بنام خدای عزوجل، آن یگانه، یکتا و بی‌همتا که می‌پرستمش، چون اوست که قابل ستایش است و شریک ندارد و برای او سجده بجا آورم. اینجانب محمدرضا خودستان سرباز حقیر اسلام، البته اگر مورد قبول خداوند بزرگ و صاحب الزمان مهدی‌ موعود(عج) قرار گیرد. واجب دانستم که عاجزانه یک وصیتنامه برای اینکه خطی و یادی از من به جا بماند، قلم را بر این برگ بچرخانم و آنچه از قلبم...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حسین شعبانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين شعبانپور »
آن زمان که اسلحه بر زمین افتاده شهیدی را بدوش گرفته بود و با گام‌های مصمم، به‌سوی دشمن حرکت می‌کرد؛ تمام فرشتگان در مقابلش به سجده افتاده بودند و بر تقّربش به آستان الهی غبطه می‌خوردند. حسین نیز از آن قبیله بود که ۱۳۴۱/۳/۱ در خانواده‌ای مذهبی در شهرستان نی‌ریز، چشم بر طراوت سبز بهاری باز کرد و با رایحه وجودش خانه را عطرآگین نمود. از این‌سان او را حسین نامیدند که در آینده به راهی برود که...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید ادهم توکل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
بسم‌الله الرحمن الرحیم ومالکم لا تقاتلون فی سبیل‌الله المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان. الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهل‌ها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا (سوره نساء، آیه ۷۵) بنام خدایی که هرکه را می‌خواهد عزیز می‌کند و هر که را بخواهد خوار و ذلیل می‌گرداند. بار خدایا! هم‌اکنون که وصیت‌نامه می‌نویسم، تو خود می‌دانی که آماده‌ام و مرا نیز خود به اینجا کشانده‌ای. پس ای خدای کریم! اگر...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید حسن کیخائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسن کيخائي »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون سلام ای مادر و ای پدر عزیزم، اکنون که بخواست خداوند تبارک و تعالی توفیق آنرا پیدا کردم تا در میدان امتحان الهی راه یابم، امیدوارم در این راه فاتح، شاد و مسرور و در بازگشت با قلبی آکنده از شادی و نوای پیروزی بر لبانم به آغوشتان باز گردم انشاءالله. اکنون که کولـه بار هجرت بسته‌ام و خود را برای جهاد اصغر آماده کرده‌ام، امیدوارم که بتوانم در جهاد اکبر...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد حسن بهرامی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
بیایید همراه نسیم شویم و در میان شقایق‌های پرپر ایران‌زمین، نشانی از گلبرگ‌های به خون نشسته بگیریم، آنانی که نگاهشان درس عشق و فداکاری و اعمالشان صداقت و درستی را تداعی می‌کرد. سراغ از محمدحسن بهرامی بگیریم که سال ۱۳۴۷ در شهرستان نی‌ریز، غنچه وجودش شکوفا شد و شادی و شعف را در میان خانواده به ارمغان آورد. از او که درس پایداری و دین‌مداری را در دامن مادر و عشق به دیگران را در کنار پدر آموخت...